صحبت از معماري آينده يا آينده معماري-عليرغم تفاوتشان -به ناگزير تعريفي از مفهوم زمان را مي طلبد. اما زمان چه تعريفي دارد؟ سه تعريف مختلف از زمان به عنوان مفهومي ادراكي ارائه شده است. پيش از مدرن مدرن و پسا مدرن
زمان جهان پيش از مدرن زمان گردشي ازلی و گذشته گرا بود حال آنکه زمان مدرن خطی مادی و آينده گرا است و زمان پست مدرن چند خطي زودگذر و و حال محور است. تحت تاثير فيزيك نيوتوني و استعاره "ساعت كيهان" زمان نقشي محوري در پروژه مدرنيته پيدا كرد. "وقت طلا است" ضرب المثل زندگي هرروزه شد و سمبولي براي كالا شدگي نيروي كار انساني. )کیا تهرانیان, 1995)
در جهان پيش از مدرن زمان بواسطه چرخه هاي طبيعت –فصول- تولد-زوال-مرگ و تجديد حيات درك مي شد. در جهان مدرن اين ديدگاه جايش را به اداركي خطي مي دهد كه پیشرفتی دائمی از هستي را از ساده ترين آمیب ها تا پيچيده ترين ارگانيزم ها – از ساده ترين ساختار جوامع بدوي تا پيچيدگي هاي جهان صنعتی مدرن را در بر مي گيرد.
دیدگاه پست مدرن با برداشتي چند خطي از زمان چارچوب خطي زمان مدرن را در هم مي شكند. ديگر ما با يك زمان سر و كار نداريم بلكه با لايه هاي مختلفی از زمان – زمان اسطوره اي – زمان تاریخی –زمان خیال – زمان شخصی و مسافرت زمان سر و كار داريم. در رويكرد پست مدرن نه زمان گذشته وجود دارد و نه آینده . گذشته و آينده محصول اجتماعي حال اند. هر چند اين دسته بندي زمان با محوريت جهان مدرن (پيش و پس) كه خود زاده ذهنيتي مدرن است كمي كنايه آميز به نظر مي رسد.
با اين مقدمه مي توان چنين استدلال كرد كه تعريف آينده معماري بستگي به ادراك ما از مفهوم آينده ( و رابطه اش با حال و گذشته) دارد كه خود تابع سه زماني است كه تعريف شد. در زمان-جهاني پست مدرن آينده معماري از گذشته و حال معماري جدا نيست. از اين روست كه آينده معماري نيز در اين زمان-جهان آبستن وضعيت حالش (يا گذشته اش؟) است. اگرمعماري امروز در احترام به محيط و طبيعت و منابع طبيعي در مانده است يكي از وضعيت هاي آينده معماري (در راستاي آنچه شيرازي به خوبي بر شمرده) معماري پايدار-سبز خواهد بود.
آنچه اما نباید از آن غافل شد تمایزی است که می توان بین آینده معماری هر بستر فرهنگی با آینده معماری به عنوان مفهومی جهانی در نظر گرفت. به نظر من آنچه امروز بر معماری ما می رود ( و آینده معماری مان نیزبه ناگزیر آبستن این شرایط خواهد بود) نوعی ناهماهنگی بین ساز و کارهای مادی معماری (تکنولوژی-مواد-ساخت ..) یا آنچه مدرنیزاسیون و مدرنیسم می توان نامید با پشتوانه های فکری-مفهومی یا (پست) مدرنیته است. از یکسو در گفتمان ها ی معماری امروز مان (هر چند به صورت غیر رسمی و تازه نزج گرفته ) حرکتی رو به جلو و بی تابانه در هضم و شرح و بسط وضعیت پسا مدرن و ایده های آیزنمن و و لیبسکیند و کولهاوس قابل رد یابی است حال آنکه در زمینه خلاقیت مواد و مصالح و ساخت (تکتونیک ؟) در دوران مدرن اولیه دست و پا می زنیم. نگاهی به نمای ساختمانهای امروز در شهرهایمان (اینجا) در مقایسه با این نماها شاهدی بر این مدعا است. این ناهمگنی عمل و نظر معماری امروزمان اما موضوعی است که شرح آن در این مجال نمی گنجد و در پستی دیگر باید به آن پرداخت.
پی نوشت
بر بخار بی بخاران روی شیشه ی در،
با سر انگشتی که گرید ماضیش بر حال
حال او لرزد بر استقبال-
نقش بندد یادگار نفرت وخشمش :
نقشی از یک آدمک با پیکر سیال