چهارشنبه، اسفند ۱۶، ۱۳۸۵

city image-تهران , شهر اخلاق


چند موضوع هست که مدتی است ذهنم را مشغول کرده و منتظر یک فرصت مناسبم تا راجع به آنها بنویسم ولی فعلا هر چند چندان روی ساختار این نوشته فکر نکرده ام سعی می کنم آشفته آنها را مطرح کنم.

یکی مسئله شهر و نمایندگی سمبولیک آن در دنیای کنونی و به اصطلاح global world است. در دنیای امروز سوای سرمایه اقتصادی , سرمایه سمبولیک نیز مطرح است که به طرق مختلف خود را تولید و بازتولید می کند. چه بخواهیم بدبینانه پشت پرده چنین سرمایه های سمبولیک صاحبان پول و قدرت را قرار دهیم که از طریق رسانه ها , مد و فرهنگ و.. به تولید محصولات مختلف , مدها و رفتارهای قابل قبول شهری می پردازند و غیر مستقیم به حاشیه رفتن گروههای هایی مثل اقلیت ها , فقرا , غیر-سفید ها کمک می کنند یا نخواهیم واقعیت این است که شهرهای کنونی و بویژه آنچه شهرهای جهانی نامیده می شوند زمینه ای هستند که نمایندگی سمبولیک و ایجاد تصویر شهری به قوت در آنها کار می کند.

حال سوال این است که در این دهکده جهانی جایگاه شهرهایی نظیر تهران , اصفهان , مشهد , تبریز و.. کجاست و چه تدبیری برای ایجاد تصویر شهری برای آنها اندیشیده شده است.

لازم به ذکر است که بصورت خیلی کلی در ادبیات شهرهای معاصر به دو نوع شهر (شهرهای اروپایی و شهرهای آمریکای شمالی ) اشاره می شود که با هم متفاوتند. اروپا اگر چه این امر ممکن است حسادت ما را بر انگیزد خود را سرد مدار فرهنگ و تاریخ می داند و چون اکثر شهرهای اروپایی دارای یک هسته تاریخی هستند که با تدابیری نظیر احیاء بناهای قدیمی و ایجاد محورهای پیاده و .. در ایجاد تصور شهری و جذب توریست نقش مهمی را بازی می کنند. در کنار این هسته ها بعد از انقلاب صنعتی توسعه محلات مسکونی برای اسکان جمعیت رو به رشد شهرها نیزدر این شهرها دیده می شود.

شهرهای آمریکا از این جهت متفاوتند چون معمولا فاقد چنین هسته تاریخی هستند و آنچه مرکز شهر یا CBD (CENTRAL BUSINESS DISTRICT) نامیده می شود محدوده است شامل انواع برج های اداری , بانکها , شرکتهای بزرگ تجاری , موزه ها و ساختمانهای دولتی نهایتا با قدمت 200-300 سال و تا چند دهه قبل تصویر مرکز شهر در چشم ساکنین سفید که اکثرا ترجیح می دهند در حومه ها زندگی کنند (Suburb ) منفی بود و محلی بود که خصوصا بعد از روشنایی امن نبود و انواع بزهکاری ها و جنایات توسط گنگها و سیاهپوستان در آن اتفاق می افتاد.

از این نظر شهر تهران بیشتر به شهرهای اروپایی نزدیک است تا شهر آمریکایی (همچنین کانادا , استرالیا , آفریقای جنوبی ) چون دارای یک هسته تاریخی است. تنها تفاوت این است که در شهر اروپایی وقتی از مرکز شهر صحبت می شود ساختمانهای زیبای قدیمی , لباسهای رنگارنگ توریستها , بوی قهوه , کارناوال و کلا فعالیتهای فرهنگی مختلف به ذهن می آید ولی در مورد تهران نمای دود و دم گرفته ساختمانهای دوره پهلوی اول و قاجار , ترافیک سر سام آور و موتور سیکلت , بوی لاستیک سوخته و یا سر و صدای دعوای دو راننده تاکسی.

جایی شهرداری در صدد ارائه برنامه ای بود که دقیقا یادم نیست چه بود ولی عنوان آن این بود " تهران , شهر اخلاق ".
کاری به تطابق این دو مفهوم و اینکه این دو چطور در ذهن طراح این برنامه توانسته اند کنار هم جمع شوند ندارم ولی ایجاد تصویر شهری چیزی است که باید ایجاد شود نه اینکه به ان تحمیل گردد.
http://www.aftab.ir/news/2007/jan/04/c4c1167914137_social_urban_tehran.php

راجع به موضوعات بعدی هم به زودی صحبت می کنم یعنی " پدیدار شناسی" و " فرهنگ و شهر" در دهکده جهانی

۲ نظر:

Unknown گفت...

مرتضی عزیز
اتفاقا این عبارت تهران شهر اخلاق نیز ذهن مرا مدتی به خود مشغول
کرده بود. درباره محله نارمک اخیرا مقاله ای در نشریه هنرهای زیبا ش 27 پاییز 85 با عنوان "محله مسکونی پایدار: مطالعه موردی نارمک" تالیف دکتر محمد مهدی عزیزی برگرفته از یک طرح پژوهشی با عنوان "محیط مسکونی پایدار: بررسی تطبیقی محلات قدیم و جدید تهران" چاپ شده است. دارای برخی آمارها و تحلیل آنها
با توجه به ارتباطم با شهرداری تهران به نقشه ها و اطلاعات جدید آنجا دسترسی دارم اما تاریخی فعلا چیزی به ذهنم نمی رسد

Unknown گفت...

Dear Morteza
U can't find the article in web.