پنجشنبه، آبان ۲۳، ۱۳۸۷

معماری به مثابه قدرت-2

از موضوعاتی که به لطف این پستهای کوتاه اخیر صرفا تلاش می کنم تا از یادشان نبرم تا سر فرصت به کند و کاو علمی ترشان بپردازم یکی هم همین سیاسی بودن معماری و طراحی شهری است که به نظر امری ناگزیر می رسد. چه این سیاسی بودن توام با تولید معماری باشد و چه بازتولیدش به واسطه رسانه از تصویر و جعبه جادو گرفته تا نوشته ها و حرفهای کوچه و بازار.

این کار لوئی کان را اگر دیده یا یادتان باشد مثال خوبی از این واقعیت است. پروژه ای که هیچ گاه جامه عمل نپوشید (کنیسه هوروای نو). اگر مستند لویی کان ساخته پسرش را دیده باشید جایی اشاره می کند که یکی از علل ساخته نشدن این پروژه رقابتی است که می توانست با نشانه جهانی بیت المقدس یعنی قبه الصخره دامن بزند (که غالبا با مسجد الاقصی اشتباه می شود).

معماری به عنوان زبان قدرت می تواند گاه سینی و ظرف بسیاری پیامها باشد. نگاهی به شهرها بیاندازید و ببینید هر بنا به چه زبانی سخن می گوید. اگر در شهری مذهبی-تاریخی مثل مشهد این مجموعه ای زیارتی مذهبی و گنبد طلایی رنگ است که بر دل شهر می نشیند در شهر کاپیتالیستی چون نیویورک این آسمانخراشهای شرکتهای قدر قدرت و غولهای تجاری اند که شکوه و سرمایه بانیانشان را به رخ شهروندان شهر می کشانند. پایین امدن برجهای دو قلوی نیویورک به وضوح پرده ای دیگر از این گفتمان قدرت را به نمایش گذاشت و با برگزاری مسابقه طراحی برجهای جدید این گفتمان همچنان ادامه می یابد.

این مقدمه را به لطف دیدن این خبر نوشتم. فرانک گهری معماری که به نظر من به مرز تکرار خود رسیده به تازگی موزه ای را به نام "موزه مدارا" Tolerance- در اورشلیم طراحی کرده. طنز تلخ ماجرا اما این است که اولین کلنگ ساختمان چندان پرده جالبی از مدارا را به نمایش نگذاشته چون برای ساختش قرار است بخشی از یک قبرستان فلسطینی ها به دست لودرها سپرده شود. من مانده ام چرا اصلا فرانک گهری به خودش زحمت داده اسم این موزه را موزه مدارا بگذارد. می گذاشت موزه جنگ یا هر چیز دیگری. به این فضاها و فرمها نظری بیاندازید و اگر نشانه ای از مفهوم مدارا در آنها دیدید ما را هم خبر کنید.



۶ نظر:

ناشناس گفت...

یک سوپر استار هر کاری بکنه مهم تلقی میشه، دیگه اون کار نیست که ارزش داره بلکه اون ستاره ی لعنتیه که به اون اثر ارزش میده! ـ

ناشناس گفت...

سلام دوست عزیز

وبلاگ بسیار جالبی داری , خیلی خوشحالم که با این وبلاگ آشنا شدم !!!

من مدیر انجمن تخصصی معماری و مرمت ابنیه کلوان هستم !!! اونجا جمع زیادی از معماران و مرمتگران با هم فعالیت علمی می کنند . خیلی خیلی خوشحال میشم که به ما بپیوندی و جمع دوستانه ی مارو با وجودت گرم تر بکنی !!!

آدرس سایت ما = www.kelvan.ir

باز هم بهت تبریک میگم وبلاگ جالبی داری !!!
موفق باشی

ناشناس گفت...

سلام
دقیقا" من هم می خواستم همینو بگم که آقا محمود گفتن! ...

ناشناس گفت...

سلام آقای میرغلامی خسته نباشید.من خیلی مایل هستم تو موسسه architecture for peaceفعالیت کنمولی ارتباط برقرار کردن خیلی سخته من اصلا نمی دونم به غیر از عضو شدن چه کارهای دیگه ای هم می تونم بکنم می تونید یکم اطلاعات بدید. خیلی خوشحال می شم با تشکر

Morteza Mirgholami گفت...

ممنون

دوست عزیز مسئول انجمن مرمت ابنیه کلوان

در سایتتان ثبت نام کردم اما به دلائلی تکنیکی مطمئن نیستم قطعی شد یانه. البته ایمیلی در این مورد از سایت دریافت شده.

Unknown گفت...

سلام آقای میر غلامی عزیز ، خیلی خوشحالم که عده معدودی تو این مملکت هنوز هستند که ، معتقد به روابط پنهان و آشکار معماری با سیاست ، فرهنگ و در کل جریانات جهانی و ... هستند ولی متاسفانه امسال شما در اقلیت محض قرار دارید امسال بنده هم که داریم دست و پا می زنیم کمی وارد این دور بشیم باز هم در اقلیت هستیم من نمی دونم چطور میشه این دیالکتیک انتقادی رو تو دانشکده های معماری ایران جاری کرد ، نمی دونم چطور می شه در مقابل قدرتی که داره یک فرهنگ کالا شده رو به خورد دانشجو ها ( البته نه فقط دانشجو ها بلکه همه مردم ) میده رو گرفت ، من در حال خاضر دانشجوی دانشگاه هنر اصفهان در مقطع کارشناسی ارشد معماری هستم چند روز پیش سر کلاس نظریه هاو روش های طراحی از زیربنا قرار گرفتن روابط نظام سرمایه داری در شهر های نو لیبرالی و شکل گیری کالبد شهر گفتم ، فقط مونده بود حکم اعدامم توسط استاد و دانشجو صادر بشه ، به هر حال نمی دونم شاید به کل توقع اشتباهی از نظام آموزشی دارم ، شاید این نظام ذاتا اخته هستش و باید خارج از اون دنبال جریان سازی بود ؟ خیلی دوست دارم نظر شما رو در این رابطه بدونم ، ممنون و پاینده باشید
مهدی طباطبایی