پنجشنبه، دی ۱۴، ۱۳۸۵

از پیچیدگیها-1 فضا

مفهوم فضا از مفاهیمی است که هر چند روشن به نظر می رسد اما همین که بخواهیم به توصیف آن بپردازیم به پیچیدگی و چند پهلویی این مفهوم پی می بریم. در تاریخ تفکر فلسفی نیز عموما شاهد مادونیت این مفهوم در قبال مفهوم زمان هستیم. اینکه آیا فضا یک مفهوم قائم به ذات است یا وجودش را مدیون تفکر ماست , اینکه مراد ما از فضا خلاء محدود به سطوح و فرم هاست یا ویژگیهای ذهنی مدرک را نیز شامل است.

به این پیچیدگی وقتی بیشتر پی می بریم که بخواهیم مفهوم فضا را در سایر رشته ها نظیر طراحی شهری , جغرافیای شهری , انسان شناسی شهری , مطالعات محیطی با معادل آن در معماری مقایسه کنیم. آیا زمانی که این رشته ها از فضا صحبت می کنند مراد یکسانی دارند؟

به عنوان مثال آنچه عموما در نوشته های جغرافی دانان شهری مارکسیستی نظیر David Harvey و Manuells Catstels فضا اطلاق می شود حوزه ای است برای فعالیتهای اقتصادی , تولید-مصرف و ما حصل اقتصاد کاپیتالیستی و عموما سایر ویژگیهای فضا از نگاه اول شخص در این رویکرد غایب است. دیگر ابعاد و اندازه فضا , رنگ , بو , خاطره و اصولا آنچه ما معماران کیفیتهای فضایی می نامیم در اینجا مطرح نیست. به قول Dolores Hayden در رویکرد کمیت گرای جغرافیای اقتصادی تجربه انسانی مکان اغلب گم می شود. هر چند وی معتقد است کسانی چون هاروی و نیل اسمیت در راستای افزودن بینشی فرهنگی و و بیولوژیک وابقای حس مکان به تحلیلهای دقیق کشمکشهای اقتصادی و اجتماعی گام برمی دارند.

هانری لوفوبر , فیلسوف فرانسوی و استاد کاستلز و هاروی دسته بندی تاریخی جالبی را برای فضا پیشنهاد می کند. وی سه دوره را بر می شمرد که چگونه فضا به عنوان یک مفهوم درک می شده است:
1- فضای مطلق
2- فضای انتزاعی
3- فضای دیفرانسیل
فضای مطلق( مرحله اول تاریخی ) را گروهی همان فضای طبیعی پیش از دگرگون شدنش توسط انسان می دانند. فضای انتزاعی (مرحله دوم تاریخی ) فضای مدرنیسم است و فضای دیفرانسیل ( مرحله سوم تاریخی ) فضایی است که استفاده کنندگان در موقعیت سلطه قرار گرفته اند.
بوگرونلند این فضا را فضایی خلاق برای عشق , هستی و کار می داند. فضای تکثر گرا, فضایی برای دیدار, فضایی برای اقلیت ها و مردمان حاشیه .( ناصر فکوهی )

به نظر لوفبر فضا نه تنها آینه اجتماع است که در واقع این دو یعنی space و society در یک فرایند دو سویه بر هم تاثیر می گذارند و همانطور که فضا بر نحوه تولید و فعالیت افراد جامعه موثر است , این اعضا نیز در هر دوره تاریخی فضای خاص خود را تولید می کنند. منظور از این تولید هم ساختن (Social (Construction و هم تولید اجتماعی (Social production ) است. لوفبر به سه نوع فضا اشاره می کند.
1- فضای آبستره (abstracr space) یا فضایی که معماران , طراحان شهری و برنامه ریزان و.. ایجاد می کنند.social construction of space
2- conceived space
3- lived space یا فضایی که در واقع حاصل زندگی روزمره و تجربه مردم عادی از فضاست. Social production of space

در رویکردی مشابه اما از دیدگاهی متفاوت Bill Hillier مبتکر تئوری
space syntax و نویسنده کتابهایی نظیر Social logic of space و Space is a machine , به طرح این مساله می پردازد که شهرها به عنوان نمودی از جامعه چگونه شکل می گیرند و چطور ارتباط بین ساختار اجتماعی و ساختار فیزیکی شهر قابل بررسی است. چطور در فرهنگهای مختلف الگوهای ارتباطی بین زن ومرد و افراد غریبه با ساکنین یک محله به ساختار مسیرهای حرکتی (خیابانها و محورهاAxial space ) و فضاهای باز (میدانها , Convex space ) شکل می بخشند.

هیلیر شهر را به عنوان ارگانی زنده با جامعه انسانی نه به عنوان مجموعه ای از تک تک افراد بلکه به عنوان مجموعه تعاملات بین اعضای جامعه و ساختارها (Agency and structure) در نظر می گیرد.

همانطور که جامعه از مجموعه تعاملات روزمره افراد بواسطه و از طریق ساختارهای اجتماعی شکل گرفته ساختار شهر نیز از این تعاملات تاثیر می پذیرد. به عنوان مثال ساختار هندسی شهر تعیین می کند که کدام محور شهر بیشترین میزان خوانایی و اتصال را در مقایسه با کل ساختار شهر داشته باشد و این باعث جذب افراد بیشتری به این محور شهری می گردد. (تئوری سینتکس). در نتیجه عملکردهای تجاری نیز جذب این محور ها می شوند تا از این خیل جمعیت حد اکثر بهره برداری اقتصادی را بنمایند و این عملکرد ها خود باعث جذب بیشتر جمعیت می شوند (multiplier effect ) . با این حال این رویکرد را می توان در دسته بندی لوفبر در زمره فضای آبستره قرار داد زیرا تجربه روزمره و آنچه فنومنولوژی (پدیدار شناسی) فضا نامیده می شود را کم دارد با این حال در تایید رابطه جامعه و فضا به عنوان یک محصول اجتماعی نقشی مهم ایفا می کند.

David Seamon ضمن اشاره به این کاستی در تئوری هیلیر لزوم اضافه کردن این بعد را به تئوری space syntax خاطر نشان می کند. جالب اینکه هیلیر نیز در نامه در دفاع از رویکرد ش آنرا کاملا پدیدار شناسانه توصیف می کند. به هر حال چیستی ماهیت فضا نیاز به بحث و تبادل نظر فراوانی دارد که در این چند سطر نمی توان دین ان را ادا کرد.



۶ نظر:

ناشناس گفت...

salam man ouldouz hastam.
matlabrtun jaleb bud.
be webloge ma ham sar bezanid khoshal mishim.
sale notuanam mobarak.
(eventspace.persianblog.com)

ناشناس گفت...

thanx.(event space)

ناشناس گفت...

سلام ... وبلاگ جالب و و پرمحتوایی دارین ... مخصوصا این مطلب آخرتون فوق العاده بود ... از آشنایی با وبلاگ شما بسیار خوشحالم ... حتما در اولین فرصت بهتون لینک میدم ... موفق باشید.

ناشناس گفت...

ب

ناشناس گفت...

سلام مرسی از مطالب که گرد هم آوردین
من تحقیق دارم راجع به حد رضایت فرد از فضا و کلی می تونه مطالبتون و سایت هایی که لینک کردین کمکم کنه .. تشکر
من شهرسازی می خونم
خوشحالم شما رو پیدا کردن

Morteza Mirgholami گفت...

ممنون و خوشحالم که مطالب این وبلاگ مفید بوده