چهارشنبه، فروردین ۱۵، ۱۳۸۶

داستان آفرینش

داستان آفرینش , لزوم وجود مکان به عنوان زهدان و بستری برای خلقت را مطرح می کند.پرسش وجود نا-مکان و نیستی و خلا و فرآیندی که مکان و هستی جای آنرا می گیرند.در روایات آفرینش چنین آمده است که "در ابتدا جهان بود". اما آیا این معادل "درآغاز مکان بود" است. این موضوع عقیده آشوب اولیه و داستان آفرینش دریا و آسمان توسط Euronym رب النوع همه چیز , را نیز مطرح می کند." زمانی که او برهنه از دل آشوب برخاست و چون جایی را برای ایستادن نیافت دریا و آسمان را جدا ساخت تا به تنهایی بر امواج آب برقصد."

اما آشوب لزوما به معنای بی نظمی نیست. بلکه مرحله ای است برای پیدایش نظم. همانند رخنه که فاصله بین دو چیز است و چون خود مرز و شکل دارد نمی تواند "هیچ چیز" باشد. آشوب با این مفهوم صحنه ای برای تباهی نظم نیست بلکه فضا سازی است برای تبلور نظم. روایت " آفرینش دریایی" آشوب مکان است اما چگونه مکانی؟ مکانی برای تمایز آنجا که دریا و آسمان از هم جدا می شوند و رخنه میان آن دو آفریده می شود. اما این رخنه بعدها توهم خلا یا نافضا را مطرح کرد و در نتیجه وجود عناصری را برای پر کردن این درز ناگزیر دانست. Eros و بعدها Zeus پر کننده این شکاف شدند. از جدایی بین این دو آسمان و دریا یا زمین است که افق بوجود می آید.

در تورات داستان آفرینش اینگونه نقل شده : و در آغاز خداوند آسمانها و زمین را آفرید. زمین بی شکل بود و تهی و تاریکی بر روی عمق استوار بود و روح خداوند بر سطح آب در حال حرکت بود و اینجا باز بعد از جدایی زمین و دریا ست که زمین شایستگی شکل پذیری را می یابد. ایجاد دو مکان دریا و زمین. پس آفرینش با خلق دو مکان است که آغاز می شود و سپس فرایند جداسازی آغاز می شود : روز از شب , تاریکی از روشنایی , آب دریاها . بنابر این آفرینش مکان از نا-مکان آغاز نمی شود. آفرینش نه از خلا آغاز می شود و نه به عنوان خلاء.در نگاه افلاطون جهان توسط Demiurge آفریده شد اما تفاوت این آفریننده با آفریدگار حکمت ارتودوکس مسیحی Ex nihilio در این است که وی جهان را از نیستی Nihil نیافریده بلکه به آشفتگی ماده سازنده جهان نظم بخشیده است. Demiurge یا Creator در cosmology افلاطون هنرمندی است که فرمهای جدید را خلق نمی کند بلکه فرمهای از پیش آماده را به مواد بی شکل تحمیل می کند. یعنی همانند کاری که یک صنعتگر با ماده خام انجام می دهد Craftsman .

اینجاست که ارتباط ریشه ای کلمه Architecture با صنعتگر و صنعت ( تخنه یا-Techne تکنیک ) روشن تر می شود. متاسفانه شاید معادل ما برای کلمه Architecture یعنی معماری قیاس ریشه ای زبانی یکسانی را فراهم نکند زیرا این لغت بیشتر از مفهوم عمران و آبادانی گرفته شده است . این همان چیزی است که David Farrel krell از آن به عنوان tic-Talk نام می برد و به جای کلمه Architecture , معادل Archeticture را پیشنهاد می کند.

۵ نظر:

ناشناس گفت...

سلام .سال نو مبارك.

ناشناس گفت...

مطلب ژنریک به زودی چا‍پ می‌شود... منتظر مطالب جدید هستم

Morteza Mirgholami گفت...

سلام .ممنون.مدتی است موضوع شهرهای جهانی فکرم را مشغول کرده
سعی می کنم مطالبی بفرستم

ناشناس گفت...

سلام،
امیدوارم که سال خوبی رو آغاز کرده باشی. اگر در مورد سمیناری که رفته بودی متنی داری خوشحال می شم که برام بفرستی. در مورد این پستت هم باید بگم، از نظر من هم اساس خلاقیت از نیست به هست آوردن نیست، چرا که آنچه هست هستی است، و کار آفرینش برداشتن نفاب هستی.

شیرازی

ناشناس گفت...

سلام،... ردپای ايام بازگشائی شد.