چهارشنبه، اسفند ۰۱، ۱۳۸۶

از وبلاگ شارستان- سعید ابراهیم آبادی

خیابان - 1
نوشتن در باره خیابان به خاطر ماهیت چند وجهی و پیچیده اش آسان نیست. در یک نگاه کلی خیابان اصلی ترین مصداق فضای عمومی در شهر است. خیابان در عصر حاضر میان دو دیدگاه در نوسان بوده است. یک دیدگاهی خیابان را مسیر ترافیکی می بیند که در آن فعالیت های شهری نیز گاهی رخ می دهند و دیدگاه دیگر خیابان را فضایی شهری می ­داند که نقش ترافیکی نیز ایفاء می کند. در دیدگاه اول مهندسی ترافیک غالب است. شکل افراطی این دیدگاه را در شهرسازی دوران مدرن وایده های لوکوربوزیه مشاهد می شود به طوری که خیابان به مسیر ترافیکی صرف و بزرگراه مبدل می شود و از ساختمانها فاصله می گیرد. دیدگاه دوم در شهرسازی پیش از مدرنیزم و معاصر دیده می شود و طراحان شهری آنرا پشتیبانی می کنند. خیابان دیگر تنها فضا حرکت و رفتن از نقطه ای به نقطه دیگر نیست. خیابان محل کار،تفریح و بازی، مواجهه، گذران وقت، دیدن غریبه ها و ملاقات با آشنایان، گرهمایی ها، مراسم آیینی و فستیوالها و رویدادهای اجتماعی دیگر است. در الگوهای تاریخی دسترسی، نقطه کانونی خیابان ها در مرکز محیط شهری قرار داشت اما در شهر مدرن دسترسی ها اصلی در پیرامون بافت شهری قرار می گیرند و خیابان نقش ارتباطی اصلی خود را به بزرگراه ها تفویض می کنند
گونه ها و مراتب خیابانگرچه تفکرات مدرنیستی و خودرو محور درمحیط های آکادمیک جای خود را به دیدگاه های معاصر در طراحی شهری داده اند که بر کیفیت انسانی محیط شهری و خیابان پافشاری می کنند اما اختلاف این دو دیدگاه درعرصه عملی میان گروه بندی (Street Type) و سلسله مراتب شبکه راه ها و خیابان ها تا حدی پابرجاست. دیدگاه معطوف به مهدسی ترافیک به دسترسی های شهری را به صورت سلسله مراتبی و بر حسب عملکرد ترافیکی تعریف می کند مثلاً: توزیع کننده اصلی، منطقه ای و محلی و برحسب سرعت . در مقابل طراحی شهری گونه بندی خیابان را بر اساس فرم شهری (شکل برش عمودی و موقعیت میدان یا پلازا) و تعریف عملکرهای مجاور خیابان صورت می دهد. استفن مارشال (Stephen Marshal) در کتاب خیابان ها والگوها (Streets & Patterns) بر این فاصله انگشت می گذارد و می کوشد تا روشی دیگری پیش رو گذارد تا پاسخگوی هر دو( فرم و عملکرد) باشد (Marshall,2005) و به طور مثال از ایده ی پیتر کالتورپ با عنوانconnector streets نام می برد.
خیابان امنوقتی محلی را امن و آرام می دانیم منظور این است که خیابانها امن و آرامی دارد. جین جیکوبز(Jacobs, 1993) درباره امنیت خیابان از سه عامل نام می برد: اول تفکیک مشخص حوزه عمومی از خصوصی، دوم نظارت بر خیابان(eyes upon street) وسوم پیاده روهای فعال. در فضاهای شهری ما و بویژه درتهران این سه عامل تا حد زیادی حضور دارند و جرمهای خیابانی کوچک و بزرگ بیشتر در مناطقی رخ می دهند که فاقد این عوامل و نظارت اجتماعی هستند. بعضی مناطق محروم حاشیه تهران و یا مثلاً آنجا که خیابان به گذری در حاشیه بلوکهای مسکونی بلند مبدل می شود از مصادیق عدم نظارت اجتماعی هستند. تفکیک حرکت سواره از پیاده که ممکن است با هدف افزایش امنیت پیاده ها و حتی ارز شدهی به پیاده در مقابل خودرو باشد لزوماً به افزایش امنیت روانی فضای خیابان نمی انجامد.یک دسترسی پیاده صرف بدون داشتن عوامل نظارتی فضای نا امنی خواهد بود. حضور همزمان خودرو و پیاده در خیابان اگر همراه با تمهیداتی جهت تنظیم سرعت اتومبیل ها متناسب با نوع خیابان باشد بر جدایی پیاده رو از سواره رو ترجیح دارد. تصویر زیر نمونه ای از شهرسازی دهه شصت میلادی در حومه استکهلم است(Rinkeby) که تفکیک کامل سواره از پیاده انجام شده است و برآیند آن تبدیل خیابان به فضایی بی روح و تک عملکردی است.
خیابان و هویتکودکی و نوجوانی من طی سالهای دهه 60 دریکی از محله های معمولی شرق تهران شکل گرفت. مثل بسیاری از محلات شکل گرفته در دهه 40 و 50 شمسی محله ما نیز شبکه ای از کوچه ها و خیابان های منظم بود که خانه های عموما تک خانواری را در آرایش ردیفی در خود جای می دادند . فضای بازی بیشتر ما تا قبل از دبستان حیاط خانه ها بود. از 5-6 سالگی به بعد بود که پایمان به کوچه باز و بچه های محل را شناختیم. ابتدا بازیها کودکانه می کردیم و بعدتر گاهی دروازه بان یکی از تیم ها بچه بزرگتر می شدیم. تقریبا تمام اهل کوچه را می شناختیم. می دانستیم که فلان همسایه بد اخلاق است نباید جلوی خانه اش بازی کنیم. گاهی یک مسابقه فوتبال محلی برگزار می شد و ما هم از کوچه خود تیمی تشکیل دادیم که معمولا در مرحله اول حذف می شدیم! کوچه برای پسرها محل تفریح و بازی و گذران وقت بود. از اواسط دهه هفتاد که موجی از ساخت ساز به راه افتاد تقریبا تمامی خانه های کوچه ما و محله ما به ساختمانهای 4 یا 5 طبقه تبدیل شد. ضابطه 60% +2 متر و رمپ ها حیاط خانه ها را بلعیدند و کوچه به پارکینگ آپارتمانها اختصاص یافت. دیگر کمتر بچه ها را می بینم که در کوچه فوتبال بازی کنند. پسر کوچک همسایه طبقه ی پایین را درتابستان می دیدم که صبحها منتظر سرویس بود تا به کلاس فوتبال وشنا برود.کوچه و خیابان های محل بستر شکل گیری خاطراتمان بوده است. بسیاری ازمحله های تهران به اسم خیابان اصلی آن منطقه شناخته می شوند. در واقع خیابان محور و عنصر اصلی پیوند دهنده آن هویتهای فردی است و گاهی محلی بی نام یا محلاتی پراکنده با نام خیابان اصلی خوانده می شوند. فلانی بچه نواب است و دیگری بچه ی شاپور. آن یکی در حوالی خیابان پیروزی می نشیند و یکی هم در پاسداران و دیگری بچه ی جردن است.

احیای خیابان برای مردمدر سالهای اخیر جنبش مردمی و غیر خشونت آمیز با موضوع احیا حضورمردم در خیابان و مقابله به اتو مبیل در خیابان شکل گرفته است. ترجمه لغت به لغت نام آن بازپس گیری خیابان است (street reclaiming). در این باره و مسائل دیگر باز هم خواهم نوشت.
Refrences- Marshall, S. (2005). Streets & Patterns. Wiltshire: Cromwell Press. - Jacobs, J. (1993). The Death and Life of Great American Cities. New Yotk: Random House, Inc.- http://www.udrzatelnemesta.sk/uploads/streets_people.pdf

۶ نظر:

ناشناس گفت...

میزبانی ضیافت شکل خوبی گرفته .به نوبه ی خود از شما تشکر می کنم.
کورش

ناشناس گفت...

salam. mozooe khoob o ziyafate jaalebiye. man ham chizaki neveshtam.ba kurosh ham movafegham ke mizbaaniy shekle khoobi gerefte

Morteza Mirgholami گفت...

سلام
ممنون
این میهمانان عزیز هستند که با حوصله و قدم رنجه کردنشون به ضیافت رونق می دن. ما فقط باید مطمــن بشیم که چای و شیرینی همه به راست. :))

Morteza Mirgholami گفت...

دوست عزیز علیرضا (احتمالا تغابنی)

چند بار سعی کردم در وبلاگت کامنت بگذارم که موفق نشدم. ممنون از مطلب جالبت. در ضمن با پیشنهاد یک مجله الکترونیکی کاملا موافقم. خودم هم به این فکر می کردم که شاید بد نباشد یک وبلاگ جداگانه با عنوان ضیافت سرا یا هر چیزی که دوستان انتخاب کنند بسازیم و موضوعات را به مرور با لینک در آن قرار دهیم. بنابراین بعد از چندی به یک منبع خوب که موضوعات مختلفی را پوشش می دهد دست خواهیم یافت.

ناشناس گفت...

مرتضی جان سلام
ممنونم
اتفاقن موضوع هزارتو این ماه که امروز منتشر شد شهر بود که پر از نگاه های خلاقانه والبته غیر معمارانه به شهر است...یکی از نوشته ها در ستایش بزرگراه نوشته ازموسیس به ضیافت ما نزدیک است من لینک ا ش را در صفحه ام گذاشتهام. نگاه جالبی دارد وقت کردی بخوان

. گفت...

سلام،
من هم بالاخره خودم رو رسوندم به محفل تون. امیدوارم این حرکت همین‌طور مستدام باشد و پررونق.